دنیای سرگرمی

فقط چند دقیقه برای داشتن سرگرمی وقت بگذاریم


پ ن پ

 ارسال شده توسط امیر

  

حاجی فیروز امده می پرسه این سالی که  گذشت سال چند بود میگم سال 1390 می گه یعنی امسال سال 1391 هستش می گم پ ن پ به دلیل درخواست مکرر این سال مجددا تکرار میشود.

 

رفتیم پارکینگ بیمه توی اون گرمای داغون توی صف وایسادیم یارو میگه مال تصادف امدین می گم پ ن پ امدیم از تصادف دیگران عبرت بگیریم.

 

با دوستم رفتیم استخر غریق نجاته میگه شما هم امدین شنا کنین میگم پ ن پ امدین با آب حل بشیم تا با املاح معدنی مردم استفاده کنند.

 

ازم میپرسه جدی جدی جدی نامزدت مهرشو گذاشته اجرا میگم پ ن پ گفتم این کارو بکن تا بتونیم خونه بخریم.

 

پایان نامه ام تمام شده زنگ میزنم استادم می گه می خواهی دفاع کنی میگم پ ن پ می خوام حمله کنم.

 

شمع ماشین خراب میشه می برمش تعمیر گاه یارو میگه می خوای تعمیر کنی میگم پ ن پ امدم فوتش کنی تا صدسال زنده باشی.

 

دارم راه می رمو لذت می برم تو هوای بارونی امده میگه داری چی کار میکنی داری قدم میزنی میگم پ ن پ لباس نو خریدم امدم ببینم تا ضد آب هست یانه.

 

به مامانم میگم اتو آب توشه میگه می خوای اتو کنی میگم پ ن پ توخونه آب نبودش می خوام برم دوش بگیرم.

 

به فروشنده میگم پایه گیتار میخوام میگه برای گیتار میخوای میگم پ ن پ میخوام پایه باشه آخر هفته بریم بیرون.

 

به رفیقم میگم چشام قرمزه می خوام برم خونه میگه آره میگه می خوای همین جوری بری میگم پ ن پ وایمسم تا سبز بشه بعد میرم.

 

دارم بر چسب بغل یخچالو میبینم مامانم میگه داری بر چسب انرژی رو میبینی میگم پ ن پ میخوام ببینم کارنامش معدلش چند شده.

 

رفتیم مراسم خاک سپرای رفیقم امده میگه مرحوم از آشنا هاتونه میگم پ ن پ امیدیم تازه آشنا شیم.

 

رفتم سم بخرم برای سوسک فروشنده میگه میخواهی سریع بمیره میگم پ ن پ نه میخوام شکنجش کنم بعد ازش اعتراف بگیرم.

 

دارم چایی میخورم سوختم داغ بود  بابام میگه سوختی میگم پ ن پ نه بردم رفتم مرحله بعدیش.

 

 با دوستم رفتیم دریا زیر پام خالی شد میگم کمک کمک دوستم گفت داری غرق میشی میگم پ ن پ می خوام جلب توجه کنم کوسه ها جمع شن بیان سراغم.

 

از حموم امدم بیرون مامانم  میگه حموم بودی میگم پ ن پ تجویز دکتره روزی قبل از غذا حوله بپوشم.

 

نفس نفس زنون خودمو رسوندم به اتوبوس راننده میگه می خواهی سوارشی میگم پ ن پ امدم براتون سفر خوشی آرزو کنم.

 

یارو زنگ زده خونه ما میگه اداره ثبت احوال میگم نخیر اشتباه گرفتید می گه اشتباه گرفتم میگم پ ن پ شما درست گرفتید من اشتباه برداشتم.

 

گوشیم زنگ خورده  رفیقم میگه کجایی میگم نانوایی میگه رفتی نون بخری میگم پ ن پ رفتم دلار چنج  کنم.

 

به یارو میگم قالپاق ریو دارین می پرسه ماشینت ریو میگم پ ن پ لابمبرگینیه قالپاق ریو میندازم ریاح نشه.

 

زنگ زدم 118 میگم شماره فلانی رو میخوام میگه شمارشو میخوای میگم پ ن پ میخام خودمو معرفی کنم اسم شما چیه.

 

تو ادره به اپراتور میگم شماره فلانی رو بگیر میگه وصلش کنم میگم پ ن پ فوت کن قطع ک.ن

 

 

دارم با فندک بازی میکنم رفیقم میگه فندکه میگم پ ن پ مشعل المپیک دارم میرسونمش لندن.

 

تصادف شده زنگ زدم اورژانس میگه چیزی شده میگم پ ن پ زنگ زدم بگم همه سالمند شما نگران نباشید.

 

 

 

   داشتم یه گربه رو میبردم توسبد بوده صدای میو میوش کل خیابونو برداشته دختره میگه گربس میگم پ ن پ نهنگه اختلال ژنتیکی پیدا کرده.

 

غذا سوخته اوردمش روی میز بابام میگه سوخته میگم پ ن پ رفته ساحل آفتاب بگیره برنزه شه.

 

دارم می لزم رفیقم میگه سردته میگم پ ن پ تورو دیدم از هیبت تو دارم به خودم می لرزم.

 

سر جلسه امتحان به دختره میگم سوال 8 چی میشه میگه تقلب می خوای میگم پ ن پ میخوام ببینم سطح علمیت چقدره با خانواده بیایم خواستگاری.

 

زنگ زدم هواشناسی میگه میخوای وضع هوارو بدونی میگم پ ن پ هوا صاف زنگ زدم ازتون تشکر کنم.

 

لب دریا نشستیم چایی دستم به رفیقم میگم قند بده میگه واسه چایی می خوای میگم پ ن پ می خوام بندازم دریا آبش شیرین شه.

 

خربزه خریدم امدم خونه خواهرم میگه خربزاست  میگم پ ن پ هندوانس داره مسخره بازی در میاره.

 

رفتم چشم پزشک میگه واسه سرخی چشمتون امدین میگم پ ن پ سرخیش عادیه وسطش سیاه شده.

 

یه جوش اندازه گلابی رو دماغم درامده دوستم دیده میگه جوشه میگم پ ن پ اعضای صورتم علامت زدم تو امتحان میاد.

 

معلم فیزیک میگه شنبه امتحانه میگه فیزیک میگم پ ن پ امتحان راهنمایی رانندگی.

 

زنگ زدم آژانس منشیه میگه ماشین می خواین میگم پ ن پ زنگ زدم شارژ ایرانسل سفارش بدم

 

 طرف ميره سوپر مارکت ميگه آقا نوشابه داريد ؟ مغازه داره ميگه مشکي ؟ طرف ميگه : پَ… مغازه داره ميگه : کوفت ، زهرمار ، گمشو بيرون ! طرف ميگه صبر کنين کامل بگم ! پنيرم داريد ؟ مغازه دار کلي عذرخواهي ميکنه و ميگه پنير کيلويي ميخوايد ؟ طرف ميگه : پَ نَ پَ متري ميخوام !!!


تو اتوبان داشتم لايي ميکشيدم ، يه زانتيا اومد گفت داري لايي بازي ميکني ؟؟؟ گفتم : پَ نَ پَ دارم عربي ميرقصم !!! گفت: دِ نَ دِ کنترل نا محسوس ، بزن بغل !!!

 

جلو عابر بانک صف وايساديم يارو اومده ميپرسه صفه؟ ميگم پـَـ نـَـ پـَـ  ما نخوديم اينجا کاشتنمون تا سبز بشيم!

 

 رفتيم پيک نيک بهش چاقو دادم در قوطي کنسرو باز کنه ، ميگه با اين بازش کنم ؟ گفتم پَ نَ پَ روش راست کليک کن ، اوپن ويت بزن با مديا پلير بازش کن !!!

 

دراز کشيده بودم لب استخر ... دوستم ميگه آفتاب مي گيري؟ پـَـ نـَـ پـَـ  با خورشيد مسابقه گذاشتيم، هر کي ديرتر بخنده برندس !

 

از سايت ميخواستم يه فايل دانلود کنم ، 560 ثانيه صبر کردم بعد پيغام ميده : ميخواي اين فايل رو دانلود کني ؟ ميگم پَ نَ پَ خيلي حال داد ، يکبار ديگه بشمر من بازم برم قايم بشم !!! نيايا !!!


تو آرايشگاه کار مي کردم ... از مشتري مي پرسم برات ماسک بذارم؟ ميگه ماسک براي جوش صورت و اينا ؟! پـَـ نـَـ پـَـ  ماسک اسپايدرمن .

 

به رفيقم ميگم شارژر سوزني داري؟ ميگه مي خواي موبايلتو شارژ کني؟ پـَـ نـَـ پـَـ  مي خوام دگمه لباسمو باش بدوزم!


ماشينو بردم کارواش ...يارو اومده ميگه بشورم؟ ميگم پـَـ نـَـ پـَـ  ماشينم شنا بلد نيست اوردم از دور ببينه ترسش بريزه.

 

استادم بهم ميگه چشمات ضعيفه كه عينك زدي؟ ميگم: پـَـــ نــه پـَـــ گذاشتمشون پشت ويترين تا يكي بياد بخردشون.

 

آقا کامپیوتره خونه رو اورده واسه ویروس کشی میگه با نرم افزار ویروس کشی میکنین پ ن پ میندازیمش تو اب جوش تا پاستوریزه شه ویروساش بمیرن.

 

 

به مامانم میگم من میرم کارواش، میگه ماشینم میبری؟ میگم پ ن پ دارم میرم اونجا دوش بگیرم

 

 

به دوستم میگم گرفتنم بردن پاسگاه ، میگه بازداشتگاه؟؟؟؟ پ ن پ اونجا نشسته بودیم با رئیس پاسگاه از خاطرات رزمندگان در 8 سال دفاع مقدس و قمقمه حسین فهمیده صحبت میکردیم!

 

 

تو خیابون از یه دختره خوشم اومد بعد از کلی دردسر تونستم راضیش کنم بهم گفت حالا واقعا از من خوشت اومده ؟؟؟ پ ن پ شما در مقابل دوربین مخفی قرار دارید !!!!!

 

 

رفتم تو کوچه دارم ماشین می شورم همسایه مون اومده میگه ااا ماشین می شوری پ ن پ حوصله ام سر رفته دارم با ماشینم آب بازی می کنم!!

 

 

 

رفتیم رستوران گارسون اومده میگه چیزی میل دارین؟؟؟ گفتم پ ن پ غدامونو همین الان خوردیم گفتیم بیایم اینجا آروقشو بزنیم دور هم بخندیم!!

 


رفتم واسه ثبت نام رانندگی زنه میگه واسه اموزش اومدین !؟؟!! گفتم پ ن پ پول میدم که منو سوار ماشینتون کنین بشینم رو پای راننده قان قان کنم
 !!!!

 

 

با گل رفتم بیمارستان نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین گفتم پ ن پ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات.

 

داشتم تلویزیون میدیدم بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!! پ ن پ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!!! …

 

   

به راننده تاکسیه میگم مرسی نگه دارید می گه پیاده میشی؟؟پ ن پ می خوام ببینم لنت و ترمزت سالمه؟

 

 

رفتم مرکز اهدای خون دختره بهم میگه اومدین خون بدین؟ گفتم پ ن پ خوناشامم اومدم یه 4 لیتری خون بگیرم شب دور هم با بچه ها شب نشینی داریم.

 

 

ماشینمونو گاز سوز کردیم دوستم اومد دید مخزن گازو گفت اِاِاِ شمام گاز میزنین؟؟؟؟ گفتم پ ن پ واسه اینکه تنوعی باشه ما لیـس میزنیم.

 


رفتم داروخونه…میگم باند دارین؟میگه واسه زخم؟…پ ن پ…بانده فرودگاه حیاط خونمون خراب شده…بابام همینجور داره با هواپیماش دوره خونه میچرخه
.!!

 

 

خواب دیدم دارن میبرنم جهنم. گفتم خدا کاره بدی کردم؟ گفت پ ن پ تو بهترین بودی میخوام واسه ارشاد گناهکارا بری.

 

 

به یارو میگم یه سی دی نوحه بزن واسم . میگه غمگین باشه ؟پ ن پ نوحه شاد از شماعی زاده بزن مجلس ختم بزن بکوب را بندازیم.

 

 

سیگارو میبینه تو دستما…!!!! بازم سوال میکنه سیگار میکشی؟؟؟ پ ن پ میخوام با دودش مثل سرخپوستا باهات رمزی حرف بزنم ببینم به چند زبان غیر زنده تسلط داری …!!!!

 

 

بابام داره با شیر و دوش حموم ور میره ، سه ساعت با شورت دم در حموم یه لنگه پا وایسادم بر می گرده می گه : اِ اِ اِ …! می خوای بری حموم؟!!! پ ن پ اومدم مسابقات پرورش اندام ، منتظرم برگردی برات فیگور بگیرم

 

 

جلو توالت عمومی…آقا ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین.? پ ن پ ما سوسکیم اومدیم نهار.

 

 

 

دوستم میگه: ماشینتو تو روزنامه تبلیغ کردی میخوای بفروشیش؟ پ ن پ معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم.

 

لطفا برای حمایت از ما شارژ خود را از طریق بنر زیر تهیه کنید
ادامه مطلب
نويسنده: محمدرضا قربانی | تاريخ: یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:پ ن پ, | موضوع: <-CategoryName-> |

بیوگرافی نادر شاه افشار

 

نادرقلی ملقب به تهماسب‌ قلی خان و نادر شاه از ایل افشار خراسان از ۱۱۱۴  تا خورشیدی ۱۱۲۶ پادشاه ایران و بنیانگذار دودمان افشاریه است. او از مشهورترین پادشاهان ایران پس از اسلام است که سرکوب افغانها و بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح هندوستان و ترکستان و جنگهای پیرزومندانه او سبب شهرت بسیارش گشت. به او در اروپا لقب " آخرین جهانگشای شرق " و " ناپلئون ایران" نیز داده‌اند.

 

نام اصلی او " نادرقلی " بود و به روایت غیرمستندی، هنگامی که هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبک‌های خوارزم به‌ اسارت آنها درآمد. بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخت و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد، باباعلی بیگ، بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرد و بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را " نادرقلی بیگ " نامید.

 

  در این هنگام افغان‌ها به رهبری محمود افغان اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را به قتل رسانده بودند. با سقوط اصفهان و قتل شاه سلطان حسین، پسر او به نام شاه تهماسب دوم صفوی که از اصفهان به قزوینگریخته بود خود را در ۱۱۳۵ ق پادشاه ایران خواند ولی حکام نواحی گوناگون کشور حاضر به اطاعت از او نشدند.

 

محمود افغان نیز که تنها بر اصفهان و نواحی اطراف آن حکومت می‌کرد کمی بعد به‌ دست پسر عمویش به‌نام اشرف افغان در ۱۱۳۷ ق به ‌قتل رسید. همزمان با این اوضاع، نادر که از میزان نفوذ خاندان صفوی در میان مردم آگاه بود، بهشاه تهماسب دوم پیوست و در ۱۱۳۹ ق سردار سپاه او شد. سپس خراسان را به تصرف خود در آورد.

 

مالک بزرگ ملک محمود سیستانی ( حاکم سیستان ) تا حدی مانع قدرت‌گیری نادر شد ولی نادر در سال ۱۱۳۷ ق. پشتیبانی شاه طهماسب دوم صفوی و فتحعلی خان قاجار ( پسر شاه قلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار ) را جلب کرد و توانست ملک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان برپا نماید. شاه تهماسب نیز، نادر قلی را والی خود در خراسان اعلام کرد و پس از آن نادر نام خود را به " طهماسب قلی " تغییر داد. سال بعد او پس از سرکوب چند ایل ترک و کرد به حکمرانی کامل خراسان رسید.

 

وی پس از آن برای به‌ قدرت رساندن شاه تهماسب با افغانها وارد جنگ شد. در ۱۷۲۹ رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در مهماندوست در نزدیکی دامغان( طی نبرد دامغان ) و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقانفارس شکست داد. او سپس در تعقیب اشرف، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داد و قبایل این دیار را مطیع خود نمود. بدین ترتیب پس از هفت سال شورش افغان‌ها در ۱۱۴۲ ق به پایان می رسد.

 

نادر سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ می شود و روسها را از شمال ایران می راند، اما در زمان جنگ با عثمانیها که غرب ایران را در اشغال داشتند متوجه شورشی در شرق ایران شده و جنگ را نیمه کاره رها می کنند. شاه تهماسب صفوی با توجه به قدرت و شهرت روز افزون نادر و به‌ قصد اظهار وجود دنباله جنگ وی را با عثمانیان به قصد بازپسگیری ایروان می گیرد ولی به سختی شکست می خورد و تعداد زیادی از سربازان جان خود را از دست می دهند.

 

در سال ۱۱۴۵ ق به دنبال قراردادی میان شاه تهماسب دوم و دولت عثمانی و در پی شکست ایران، گرجستان وارمنستان در ازای تبریز به آن دولت وا گذار می شوند. نادر که خود این نواحی را به ایران بازگردانده بود تهماسب را از شاهی برکنار گردانده و پسر خردسالش را با نام (شاه عباس سوم) به جانشینی برگزید و برای حفظ قدرت، خود رانایب‌السلطنه نامید. نادر در عرض دو سال کل آذربایجان و گرجستان را از عثمانیان پس گرفت، عثمانیان را به سختی شکست داد و طبق قراردادی با روسها در گنجه، ارتش روسیه را وادار به عقب نشینی از تمام مناطق ایران کرد.

 

نادرشاه به مدت ۱۲ سال پادشاهی کرد و در این مدت دائماً به لشکرکشی به نواحی گوناگون مشغول بود. در این زمان توانست بحرین، قندهار، خوارزم، بخارا و بسیاری نواحی دیگر که برای سال ‌ها از ایران جدا شده‌ بودند را به ایران بازگرداند. مهم‌ترین فتح او فتح هندوستان بود.

 

افغان‌های مخالف نادرشاه پس از فتح قندهار به دست نادر، به دهلی گریخته بودند. نادرشاه سه بار به پادشاه هند، محمد شاه گورکانی، اخطار نمود که افسران اشرف افغان ( حدوداً ۸۰۰ نفر ) را به ایران تحویل دهد. در پی عدم تحویل آنها، سپاه ایران از رود سند گذشت و در جنگ کَرنال هندی‌ ها را شکست داده و دهلی را تصرف کرد. سپس ۸۰۰ افغان را در بازار دهلی دار زدند و بازگشتند. نادر به رغم کمی سپاهیانش در مقابل لشکریان فیل سوار هندی توانست با به‌کارگیری تاکتیک‌های نوین جنگی پیروز شود.

 

در جنگ کرنال در طی یک روز بین بیست تا سی‌هزار شهروند هندی کشته شدند. به‌ناچار محمد شاه از نادر امان خواست. نادر در قبال گرفتن کلید خزانه سلطنتی هند عقب‌نشینی را پذیرفت و تاج پادشاهی هند را بر سر او باقی گذاشت. نادر با غنائم فراوان که از هند به چنگ آورده بود به ایران بازگشت؛ غنائمی که نادر شاه به ایران آورد ده برابر بیشتر از بیشترین درآمد سالانهٔ دوران صفوی برآورد شده‌است. در میان این غنائم، جواهراتی چون کوه نور و دریای نور وتخت طاووس شهرت دارند. میزان غنائم به حدی بود که نادر برای سه سال از گرفتن مالیات در ایران چشم پوشید. با حمله نادر به هندوستان زمینه تضعیف و انقراض امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان فراهم آمد.

 

نادر برای تامین هزینه جنگ‌های خود مجبور بود تا مالیات های گزافی از مردم بگیرد، به همین دلیل شورش هایی در جای‌ جای کشور روی می‌ داد. زمانی که نادر برای رفع یکی از این شورش‌ها به خراسان رفته بود جمعی از سردارانش به رهبری علی قلی خان شبانه به چادر وی حمله کردند و اور ا به قتل رساندند. به گفته لارنس لاکهارت مورخ انگليسی ماجرا از اين قرار بوده. نادر در ماه های پایانی عمر در اوج خشونت حکومت ميکرد و به دلايلی چند به تمامی سرداران اش سوءظن داشت. نادر شبی ریيس آنها را احضار کرد و چنين گفت: من از نگهبانان خود راضی نيستم و از وفا و دليری شما آگاهم. حکم ميکنم فردا صبح همه آنان را توقيف و زنجير کنيد و اگر کسی مقاومت کند ابقا نکنيد. حيات من در خطر است و برای حفظ جان فقط به شما اعتماد دارم. نوکری گرجی اين موضوع را به اطلاع سرداران نادر رساند و ايشان مصمم شدند تا دير نشده نادر را از ميان بردارند. تا پاسی از شب رفت مواضعين به خيمه چوکی، دختر محمد حسين خان قاجار، که نادر آن شب را در سراپرده او بود رو آوردند. ترس به آنان چنان غلبه کرد که اکثرشان جرات ورود به خیمه نکردند. فقط محمد خان قاجار، صالح خان و یک شخص متهور دیگر وارد شدند و چوکی تا متوجه آنها شد نادر را بیدار کرد. نادر خشمناک از جای برخاست و شمشیر کشید. پایش در ریسمان چادر گیر کرد و درافتاد. تا خواست برخیزد صالح خان ضربتی وارد آورد و یک دست او را قطع کرد. سپس محمد خان قاجار سر نادر شاه را از تن جدا ساخت.

 

نادر شاه در زمانی که صفویان با شورش افغان‌ها از هم پاشیده بودند و کشور مورد تجاوز دشمنان داخلی و خارجی بود،عثمانی‌ها ازغرب و روس‌ها از شمال و اعراب از جنوب و ترکمانان از شرق به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر وضعیت حاکمیت ایران را سامان داد. در عهد نادر دشمنان و متجاوزان به کشور توسط وی سرکوب شدند و کشور اندکی از قدرت گذشتهٔ خویش را در حفاظت از مرزها و اعمال قدرت یک حکومت مقتدر مرکزی بر تمام وطن، بازیافت. ترکمانان وازبکان به ماوراءالنهر عقب‌نشینی کردند. بناهایی که به دستور نادر در خراسان بنا شده‌اند نظیرکلات نادری و کاخ خورشید از آثار مهم بازمانده از این دوران هستند.

 

در عهد او به سپاه و تأمین نیرو بسیار توجه می‌شد. نادر اقوام ایرانی را متحد و منسجم در زیر پرچم ایران درآورد و بار دگیر ایران قدرتمندترین کشور آسیا گشت. شهرها یا ولایات ایران در دوره نادر به شرح زیر بودند: آذربایجان،افغانستان، بلوچستان پاکستان )، ترکمنستان، گرجستان، داغستان، بحرین، قطر، کشمیر و غیره.

 

نادر از فرمانروایانی بود که برای آخرین بار ایران را به محدوده طبیعی فلات ایران رسانید و با تدارک کشتی‌ های عظیم جنگی، کوشید تا استیلای حقوق تاریخی کشور را بر آب‌های شمال و جنوب تثبیت کند. نادر شاه در سال ۱۷۴۲ م "جان التون" دريانورد بريتانيايی مقيم سن پطرزبورگ را به رغم كارشكنی روس ها و انگليسی ها برای ساختن كشتی جنگی به خدمت گرفت. التون در ‍ژانويه ۱۷۴۳م با سمت دریا سالاری به رياست كشتی سازي ايران منصوب و به" جمال بيگ" ملقب گرديد. با وجود تمامی دشواری های اجرایی و سیاسی، با حمایت های نادر و تلاش های التون، نخستین ناو ایران مجهز به بیست عراده توپ به نام " نادرشاه" در کرانه گیلان به آب انداخته شد. پس از آن به موجب فرمانی که پادشاه ایران صادر کرد تمام کشتی های روسی موظف بودند به پرچم ناو جدید سلام دهند. با افول دولت نادری، سرزمین پهناور فلات ایران که پس از مدت‌ها به زیر یک درفش درآمده و رنگ یگانگی پذیرفته بود، از هم پاشید.

 

منابع:

 

 

fa.wikipedia.org

لطفا برای حمایت از ما شارژ خود را از طریق بنر زیر تهیه کنید
ادامه مطلب
نويسنده: محمدرضا قربانی | تاريخ: شنبه 4 شهريور 1391برچسب:بیوگرافی نادر شاه افشار, | موضوع: <-CategoryName-> |