دنیای سرگرمی


دنیای سرگرمی

فقط چند دقیقه برای داشتن سرگرمی وقت بگذاریم


اعتراف کشیش

حس ملی گرايی و وطن پرستی داريوش بزرگ در برابر کشوری مقدس همچون ايران از ديگر سرمشق های اين ابر مرد تاريخ است. هرودوت ميگويد هرگز يک پارسی از خدای خود برای شخص خويشتن آروزی سلامتی و نيکی نميکند بلکه او درخواست سعادت برای تمام ملت پارس - برای کشور پارس و سپس برای شاه پارس ميکند آنگاه خود را مشمول اين دعا ميداند. به گفته پرفسور گيريشمن حس وطن پرستی داريوش بزرگ در درجه عالی و به شکل بی سابقه ای نمايان است و همه هم و غم او آرزوی ايرانی بود بدون شورش، با اقتدار شاهنشاهی بزرگ، مردمانی که در صلح زندگی کنند، برده داری و غلامی در آنجا نباشد، کشور در قحطی به سر نبرد و مردمان آزادی انتخاب دين داشته باشند. اين گفته در کتيبه های وی به روشنی ديده ميشود و می بينيم که تلاش وی برای اين امر مهم به حقيقت پيوست و شاهنشاهی وی در تاريخ به صورت بی سابقه به ثبت رسید.

 برجسته ترين اقدام داريوش بزرگ بنيانگذاری نيروی دريايی ارتش ايران برای نخستين بار در تاريخ آريا بوده است. به گفته هرودوت داريوش 2 گروه اکتشافی به دريا گسيل داشت. يکی از هند به دريای عمان و دريای سرخ و سپس از رود نيل روانه دريای مدينترانه نمود. گروهی را تا دريای اژه در کنار ايتاليا و از طرف ديگر گروهی را تا نزديکی آفريقا فرستاد. اين اقدام داريوش بزرگ به حدی به سرعت پيشرفت کرد که در زمان لشگر کشی تاريخی خشيارشا به اروپا به گفته هرودوت 4000 تا 5000 هزار ناوگان دريايی ارتش شاهنشاهی ايران روانه اروپا شده بود. (هرودوت به طور کلی به ایرانیان خصومت بسیار می ورزید و این را می توان از کتابهایش پیدا کرد. او برای بزرگ کردن شکست یونانیان از ایرانیان اینگونه نوشته که تعداد ایرانیان به بالای یک میلیون نفر می رسید. حال آنکه در دنیای آن زمان گردآوری ارتشی به آن بزرگی، خرجی بسیار داشته.) که خشيارشا آنان را به 4 دسته تقسيم کرده بود: " ناوگان جنگی" برای پرتاب گوی های آتشين، ناوگان سرگور برای دنبال کردن دشمن و تعقيب آنان، ناوگان بارکش برای جابجايی ارتش و سربازان، و ناوگان مهندسی برای جابجايی وسايل مهندسی برای پل سازی و کانال زدن و اقدامات مهندسی نظامی.

تقويم آنونی ( ماه 30 روز ) به دستور داريوش بزرگ پايه گذاری شد و او هياتی را برای اصلاح تقويم ايران به رياست دانشمند بابلی "دنی تون" بسيج کرده بود. بر طبق تقويم جديد داريوش روز اول و پانزدهم ماه تعطيل بوده، و در طول سال دارای 5 عيد مذهبی و 31 روز تعطيلی رسمی که يكی از آنها نوروز و ديگری سوگ سياوش بوده است ( ماريژان موله و پرفسور هرتزفلد.)

از ديگر اقدامات مهم داريوش شاه ابداع خط ميخی پارسی باستان است. وی خطوط بين المللی ( ايلامی - بابلی ) را در ايران رواج داد و يک خط مشترک برای قلمرو شاهنشاهی ايران توسط انديشمندان ايرانی ساخت که نام آنرا ميخی پارسی نام نهاد که به زودی در 28 کشور جهان رونق يافت. (هرودوت)

داريوش بزرگ پادگان و نظام وظيفه را در ايران پايه گذاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزير بايد به خدمت بروند و تعليمات نظامی ببينند تا بتوانند از سرزمين پارس دفاع کنند. داريوش بزرگ برای اولين بار در ايران وزارت راه، وزارت آب، سازمان املاك، سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنيان نهاد که اين اقدام وی نخستين وزارت پست سريع جهانی شناخته شده است. علاقه به آبادی، رونق کشاورزی و سرسبزی از ديگر خصوصيات برجسته داريوش بزرگ بود. وی شهربان ( ساتراپ ) ايالت های خود را موظف به کاشت درختان و رونق کشاورزی ميکرد. در نامه ای که باستان شناسان آنرا پيدا کرده اند و پرفسور ايران شناس گيريشمن آنرا به چاپ رساند داريوش بزرگ به حاکمان روسيه و آسيای صغير چنين فرمان ميدهد: من نيت شما را در بهبود بخشيدن کشورم به وسيله انتقال و کاشت درختان ميوه در آن سوی فرات و در بخش عليای آسيا تقدير و سپاس ميگويم. داريوش بزرگ برای جلوگيری از قحطي آب در هندوستان که جزوی از ايران بوده سدی عظيم بر روی رود سند بنا نهاد و مرمان آنجا را از خود خشنود نمود و جلوی قحطی را گرفت.

 در طول سلطنت داريوش بزرگ 242 حكمران بر عليه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و مانع از تجزيه ايران توسط حکمرانان خائن شد و عدالت و يکپارچگی ايرانی را در سرتاسر کشور بسط داد. او در سال آخر پادشاهی به اندازه 10 ميليون ليره انگلستان ذخيره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت.

احترام داريوش شاه به زنان و حفظ حقوق آنان از ديگر اقدامات برجسته وی به حساب می آيد. طبق گفته پرفسور گيل استاين - دکتر ديويد استروناخ- پرفسور ريچای فرای و پرفسور عليرضا شاپور شهبازی (موسسه شرق شناسی شيکاگو و موزه ايران باستان) داريوش بزرگ برای بنا نهادن ساخت کاخهای پارسه از زنان به عنوان يکی از مهم ترين نيروهای کاری استفاده می کرد. به شکلی که در چندين مورد کتيبه بدست آمده نوشته شده است که زنی در اينجا مسئول بيش از 100 نفر کارگر مرد بود و يا زنی ديگر به دليل مهارت شغلی اش حقوقی معادل 3 مرد دريافت ميکرد. يا در کتيبه ای ديگر آمده زنان کارگر باردار در ساختن پارسه از حقوق شاهنشاهی برای استراحت و بارداری استفاده کردند.

 از ديگر اقدامات داريوش بزرگ دادن پناهندگی سياسی به فيثاغورث بود که بدلايل مذهبی از کشور خود گريخته بود و به ايران پناه آورده بوده است و سپس توسط داريوش بزرگ دارای يك زندگی خوب همراه با مستمری دائم شده بود.

داريوش برای سهولت رفت و آمد ميان ايران وايالت مصر دستور داد که ميان دريای سرخ و رود نيل آبراهی ( کانال سوئز کنونی ) بسازند که آثار آن و کتیبه مربوط به اتمام اين آبراه که صدها سال داير بود و بر اثر توفان شن پر شده است به دست آمده و موجود است. در طول اين کانال تخته سنگهای تراشيده شده به دست آمده که در آنها تاريخ اتمام هر قطعه از آبراه حك شده است و اين سنگها در دست است. در يك سنگ نبشته آمده است که روز افتتاح آبراه، 26 آشتی از آن عبور کردند و اين نوشته به چهار زبان و دو خط است (ميخی و هيروگليف). از همين دوران اثری به دست آمده که عبارت است از مخلوطی از علامت ايران (بالهاي باز شده مرغ با سرانسان و کلاه پارسی) و علائم قديم مصر عليا و مصر سفلی که نشانه وحدت مصر واحد با امپراتوری ايران است. لوح در قرن 20 به دست آمده است. وی در سنگنبشته هايش در "دريای سرخ – نيل" داريوش به مناسبت پايان آبراه مصر خود را داريوش پسر ويشتاسپ هخامنش (ويشتاسپ در فارسی امروز به گشتاسپ تبديل شده است) خوانده که از همان زمان احترام عميق به پدر و بكار رفتن نام او پس از نام فرد در جهان رواج يافته است. معبدی که داريوش در مصر ساخت، هنوز تقريبا به طور کامل درمنطقه واحه موجود است. وی به اديان مصر احترام گذاشت و هيچگاه دين مزديسنای ايرانی (زرتشت) را در آنجا تبليغ نکرد.

از ديگر يادگارهای داريوش بزرگ ستايش مصريان از وی بود. زيرا داريوش شاه- مردمان و کارگران و بردگان مصر را رهايی بخشيد و خود در راس فرعونهای مصر شاه آنجا شد. کتيبه ای از کاهنان مصری باقی است که استاد پيرنيا در کتاب تاريخ ايران باستان آنرا اينگونه ترجمه کرده است: 

داريوش زاده نيت و متولی سائيس شهر خدايان مصر است. کارهايی که خدا به اراده خويش آغاز کرده بود داريوش به اتمام رساند. وقتی داريوش در شکم مادرش بود نيت (خدايان مصر) او را فرزند خود دانست. داريوش دست در کمان به سويش برد تا دشمنان خدای را بر اندازد. او نيرومند است و دشمنانش را در همه سرزمينها نابود خواهد کرد. شاه مصر داريوش است که تا ابد جاويد بماند. شاه بزرگ پسر ويشتاسب هخامنشی. او فرزند خدايان است که نيرومند و جهانگير است پس مردمان سرزمينهای دور برايش هدايا می آوردند و برايش خدمت ميکنند.

داريوش بزرگ ايران را به ايالتهای بسياری تقسيم کرد و در راس همه ايالتهای دولت مقتدر شاهنشاهی ايران را قرار داد. برای هر ايالت شهربان مقرر فرمود. برای هر شهربان دبيری گذاشت. در پايان در کل امپراتوری اشخاصی را گمارد تا وضع کشور را بررسی کنند و خطاها و کارهای غير قانونی شهربانان را گزارش دهند. اين افرار گوشهای شاه ناميده ميشدند. به گفته پرفسور گيريشمن در کتاب ايران از آغاز تا اسلام اين کار وی مورد ستايش همگان شده بود. زيرا دولت مردان از ترس اين افراد که با لباسهای شخصی در جامعه بودند از هر اقدام غير قانونی سرباز ميزدند.

پاداش به نيکو کاران و وطن پرستان و کيفر دادن به خائين از ديگر اقدامات داريوش بزرگ بود. زوپير سردار برجسته ايرانی يک نمونه از اين صداق ها بود. زوپير پسر مگابيز بود. هرودوت مينويسد به داريوش خبر رسيد که بابل شهر متمدن جهان آن روز که جزوی از ايران کورش بود سر به شورش نهاده است و مردان بابلی زنان خودشان را در منطقه ای گرد آورده اند و همگی را خفه کرده اند. چون اين خبر به داريوش بزرگ رسيد وی لشگری بزرگ روانه بابل کرد. ولی شهر بابل ديوارهای بسيار بلندی داشت و نتوانستند وارد شوند. ماهها ارتش شاهنشاهی ايران در کنار ديوارها منتظر ماند ولی نتوانست وارد بابل شود. تا اينکه زوپير نقشه ای کشيد و گوشها و بينی خود را بريد و خود را با ضربات شلاق آغشته به خون کرد و به پيش داريوش شاه رفت. شاهنشاه از ديدن اين منظره سردار خود تاسف خورد و گفت چه کسی تو را چنين کرد؟ وی پاسخ داد من اين کار را برای گشودن درب بروی سپاه ايران زمين کرده ام و هم اکنون به سوی بابل می روم و خود را فراری خطاب ميکنم که داريوش من را چنين کرده است. داريوش شاه پاسخ داد به خدای که من راضی به اين نبودم که تو با خود چنين کنی و حاضر بودم از بابل صرفه نظر کنم.

نقشه زوپير عملی شد و بابلی ها وی را به درون شهر راه دادن و به وی لشگری برای مبارزه با داريوش دادند که در 2 نوبت وی 2000 نفر از ارتش شاهنشاهی را کشت تا شک ها به يقين تبديل شود. زوپير در سومين نبرد با ايرانيان دروازه شهر را گشود و بابل توسط سپاه وطن پرست داريوش فتح شد. داريوش در فرمانی تاريخی زوپير را بالاترين وطن پرست (بعد از کورش بزرگ) ناميد و خاندان وی را برای هميشه مورد حمايت دولت قرار داد و هر ساله هزاران سکه به خاندان وی عطا نمود.

با تمامی اين اقدامات شگفت انگيز و قدرت جهانی داريوش بزرگ او هيچگاه خود را در کتيبه هايش- خدا يا فرزند خدا نخواند و در سنگ نبشته هايش هميشه اين قدرت جهانی ايران را مديون خداوند (اهورامزدا) دانسته است. در حالی که شاهان سامی آنروزگار يا فرعونهای مصر و شاهان بابل با جلوس بر تخت بدون وقفه ای خود را فرزند خدايان ميخواندند. نمونه بارز اين مهم اسکندر گجستک است که به گفته مورخين يونانی پس از تصرف ايران وی خود را خدا ناميد و فرزند پدر بودنش را رد کرد و گفت که خدايان با مادر من همبستر شدند و من زائيده شدم و همگی بايد مرا ستايش و پرستش کنيد.

 يکی ديگر از لشگر کشی های وطن پرستانه داريوش عظيمت به سرزمين سکاها بود. سکاها به گفته هردوت پدر تاريخ جهان يکی از خونخوارين اقوام بشريت بودند. زن در بين اين اقوام مشترک بود. سکاها از پيش از به قدرت رسيدن کورش بزرگ همه ساله به ايران تجاوز ميکردند و سرمايه های ايران را به يغما می بردند. ولی کورش توانست تا مقدار زيادی دست آنان را از ايران کوتاه کند. داريوش در ادامه سرکوب وحشيگری های آنان و انتقام از سکاها لشگری به اروپا مرکز سکاها کرد. داريوش پلی عظيم بين قاره آسيا و اروپا بنا کرد و در کنار آن پل کتيبه ای نوشت به اين مضمون: داريوش – شاه ايرانيان و آسيايی ها اين پل را بروی رود تايی بنا کرد. رودی بسيار زيبا و بزرگ.

ولی ارتش داریوش بدليل موقعيت سوق الجيشی سرزمين سکاها نتوانست مستيقم با آنان روبرو شود و در نهايت به کشور بازگشتند

خداوند اين کشور را از گزند دشمن- دروغ و خشکسالی به دور نگهدارد. دعای داريوش بزرگ

 منابع: hakhamanesh1.blogfa.com


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: محمدرضا قربانی | تاريخ: دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:اعتراف کشیش, | موضوع: <-CategoryName-> |